یادداشتک | تصویری نادرست از متدینین در "کلاه پهلوی"
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سریال کلاه پهلوی که این روزها از شبکه افق باز پخش می شود، نمایشی است از جریاناتی که در شهر یزد بعد از روی کار آمدن رضاخان و تصویب قوانین تجددگرایی اجباری از جمله پوشش اجباری و منع عزاداری و...
از آنجایی که نقد یعنی زیر و رو کردن و ارزیابی و نه صرفا تضعیف و عیب یابی، برخی نکات مثبت این اثر را اول و سپس ضعفهایی از این سریال بیان می شود.
از لحاظ فنی و ساخت، کار حساب شده و نسبتا با کیفیتی است، و از هنرپیشه هایی قوی و با تجربه استفاده شد و از لحاظ محتوای کلی که، برشی تاریخی است از برهه تاریک از آنچه بر این مرز و بوم گذشت و خیانت هایی که بر این مردم توسط مهرها و تربیت شده گان انگلیس و مستعمران آن روز امثال تقی زاده ها و فروغی ها و... بر این مردم رفت و نمایشی از فرهنگ مردم و چگونگی تلاقی فرهنگ تجدد اجباری و روشن فکران و غرب زدگان با جامعه سنتی و دینی آن روزها، کار خوب و ارزشمندی است.
اما نقاط ضعفی که هر اثر خوب و هر هدف خوبی می تواند داشته باشد، از این سریال مستثنی نبود.
در این سریال چند دسته از افراد را به تصویر می کشد، گروهی از مجددان و غرب زدگان از جمله فرماندار و همسرش، گروهی از مذهبی های سنتی و متعصب چون حاج ذبیح الله و گروهی از مذهبی های روشن فکر و به اصطلاح نماد فرهنگ دین اصیل، چون آقا میرزا رضا و همسرش و گروه های فرصت طلب و منافق و نفوذی و خودباخته، امثال صمصام و کریم و عوام مردم.
مهمترین نقدی که برای این اثر هست ضعف در دیالوگ ها و عدم تصویر درستی از گروه روشن فکر مذهبی با آقا میزا و همسرش است و قوت در دیالوگ قشر غرب زده است. به طوری در هر برخوردی میان این دو، یک طرف با شببهاتی به اعتقاد اجباری و حجاب و عدم آزادی زنان و توسعه نیافتگی ایران به این دلایل و... حمله می کند و دیگری در پاسخ صرفا به این که اینها نقشه انگلیس است و نصیحت هایی چون از جهنم بترسید و عاقبت خوبی ندارید، دفاع می کند و در خیلی جاها هم فقط سکوت می کند.
حال آنکه تفکر اصیل دینی، تفکری است که با همان زبان عقلی و منفعت گرایان خود آنها جواب دارد و این دین است که حمله می کند، که یک فریاد صالح ۲۵۰۰ سال قبل از میلا مسیح، سوال از اهداف انسان معاصر هم هست که «أَتُترَكُونَ فى ما ههُنا آمِنينَ؟ فى جَنَّاتٍ وَ عُيُونٍ وَ زُرُوعٍ وَ نَخْلٍ طَلْعُها هَضيم ...؟ و تَنْحِتُون مِنَ الْجِبال بُيُوتاً فارِهين؟» و ما می توانیم انسان معاصر را با آرمان های امنیت و رفاه و آزادی با همین سوال مواجه کنیم. که آیا گمان می کنید در این ها رها شد(اتترکون فی ما ههنا آمنین؟) در همین باغ ها و کشت زارها و رفاه و در همین امنیت و...
بنابراین در دیالوگ ها به جای شعارها و نصیحت هایی چون، دست دشمن از آستین تو بیرون زده و از جهنم بترسید، بایستی به آرمان های آنها هجوم آورد و آنها را زیر سوال برد که این آزادی زن جز اسارت و اسیر کردن نیست و حجاب صرفا مخالفت با شرع و سبب بهشت رفتن نیست که اگر هستی راهی است که قانون ها بر آن مستولی است و اگر طبق قوانین جهان و هستی که از حوزه علم بشر بیرون است عمل نکردن خسارت دارد، مسئله اضطرار و افتقار به دین مطرح می شود نه انتظار از دین.
ضعف های دیگری نیز بود مانند نمایش خوشی ها و زیبایی های لذت جویی های قشر بی دین و غرب زده که این ها را مثلا ببینید و آخر داستان خودتان نتیجه بگیرید خیلی بد است.
در هر حال در این فیلم تعریف درستی از خوشی و آرامش حقیقی بدون اضطراب به مخاطبان به ویژه جوانان و نسل امروز جامعه ارائه نشده و تصویری از آن به نمایش گذاشته نشده، در عوض متدینین را افرادی سنتی و عادتی نشان می دهند که توانایی دفاع از باورها و سبک زندگی خود را ندارند./۹۱۸/پ۲۰۰/س
محمد نبی نژاد، طلبه حوزه علمیه قم